پیشینه و مبانی نظری اعتماد سازماني
اعتماد سازماني
اعتماد در سازمان از عناصركليدی و اثربخش در سازمان به حساب مي آيد زيرا مشاركت و همكاری اثربخش را در سازمان ممكن مي سازد . اعتماد در سازمان ها باعث رفتار شهروندی سازماني ، تعهد سازماني ، رضايت شغلي و ماندگاری كاركنان خواهد شد . اعتماد موضوعي ميان رشته ای محسوب مي گردد و از رشته هايي مانند روان شناسي ، روان شناسي اجتماعي و جامعه شناسي سرچشمه مي گيرد . موضوع اعتماد از رشته های ديگری از جمله حقوق ، علوم سياسي و رفتار سازماني نشأت مي گيرد .
مفهوم اعتماد
اعتماد كليد اصلي براي روابط بين فردی در زمينه های گوناگون به شمار مي رود . اعتماد دانش يا عقيده ای به شمار مي رود كه اعتماد شونده انگيزه يا محركي دارد كه موجب مي گردد عملي را كه متعهد به انجام آن است به انجام برساند . اعتماد را مي توان يك امر نسبي به شمار آورد ، زيرا اعتماد بستگي به اين دارد كه يك فرد به چه ميزان فرد ديگر را قابل اعتماد بداند و اين به نظر افراد بستگي دارد . اعتماد مفهومي پويا مي باشد و به كنش متقابل عوامل گوناگوني بستگي دارد كه ممكن است بر ايجاد مدلي برای اعتماد تأثير گذار باشند . مير معتقد است كه اعتماد يك فرد به آسيب ناپذيری او در مقابل اقدامات طرف ديگر ، مبتني بر اين است كه اعتماد شونده اقدامي انجام نخواهد داد كه به ضرر اعتماد كننده باشد . شاو اعتماد را به عنوان اعتقاد به اين كه ما برای رسيدن به آرزو ها و انتظاراتمان به ديگران وابسته هستيم تعريف مي كند . روتر اعتماد را به عنوان انتظارات كلي كه ما مي توانيم به گفتارها و وعده های ديگران تكيه كنيم تعريف مي كند . چارلتون معتقد است كه رهبران به كاركنان خود اعتماد مي كنند ، برای اين كه كاری را كه مي خواهند به انجام برسانند انجام دهند ( مارتینز ، ۲۰۰۲ : ۷۵۶ - ۷۵۷ ).
مكانيزم های كنترل و اعتماد مي توانند در توسعه كارائي و اثربخشي سازمان ها مكانيزم هايي مكمل يكديگر باشند . وجود جو اعتماد در سازمان ميتواند باعث گردد كه كاركنان و مديريت به طور وسيع و فراگيری با همديگر همكاری كنند و برای دستيابي به اهداف تلاش كنند . در سازماني كه اعتماد كمي وجود دارد از انضباط در كارها خبری نمي باشد . تعهد در كاركنان پايين مي باشد ، كنترل سلسله مراتبي در بالاترين سطح خود قرار دارد ، عملكرد و بهره وری كاركنان در وضعيت نامطلوبي قرار دارد و استرس و بدگماني در سازمان امری شايع و متداول خواهد بود . سطح پايين اعتماد باعث مي گردد ارتباطات باز و صادقانه در سازمان از بين برود و اين باعث مي گردد كه تصميمات نيز در سازمان از كيفيت مطلوبي برخوردار نباشند . در اين سازمان ها كاركنان از مطرح كردن ايده ها و نظريات خود پرهيز مي كنند ، زيرا آن ها نگران آنند كه مبادا طرح ها و نقشه های آن ها با شكست و ناكامي مواجه گردد (